سکوت درسیاهی

ایران

                                                        امروزخورشیدهم درآسمان قدم میزند

توراخدا    بیا    

وزمزمه عدالت را در گوشم نجوا کن

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب: ,ساعت 23:19 توسط علی |


اهل دانشگاهم رشته ام الافی ست

جیب هایم خالیست

پدری دارم حسرتش یک شب خواب

دوستانی همه از دم ناباب

وخدایی که مرا کرده جواب

اهل دانشگاهم

قبله ام استاد است جانمازم نمره

خوب میفهمم سهم آینده من بیکارست

نمیدانم که چرا میگویند مرد تاجرخوب است و مهندس بی کار

وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست

چشم هارا باید شست جوردیگر باید دید

باید از آدم دانا ترسید

باید از قیمت دانش نالید

وبه آنها فهماند که من اینجافهم را فهمیدم

من به گور پدر علم خندیدم

نوشته شده در پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:41 توسط علی |


6پیشگو

 

...


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:12 توسط علی |


فراماسونری



ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:48 توسط علی |


اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ
بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.
به گاهواره مادر بسی خفت
سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.
در آن سرایی که زن نیست،انس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرد،مرده است روان
به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت
برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بوده رکن خانه هستی
که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان


 


 


 

پروین اعتصامی


 

نوشته شده در شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:25 توسط علی |


ایرانی بودن


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:57 توسط علی |


شرحی از اکو و نارسیس


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:19 توسط علی |


میگویند اسکندر قبل از حمله به ایران درمانده و مستأصل بود. از خود میپرسید که چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟یکی از مشاوران میگوید:

 «کتابهایشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».
 

اما ظاهراً یکی دیگر از مشاوران (به قول برخی، ارسطو) پاسخ میدهد:
«نیازی به چنین کاری نیست. از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمیفهمند و کم سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که میفهمند و باسوادند، به کارهای کوچک و پست بگمار. بی سوادها و نفهم ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده ها و با سوادها هم یا به سرزمینهای دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...».

 

نوشته شده در دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:38 توسط علی |


حکایت من حکایت کسی است که

عاشق دریا بود اما قایق نداشت

دلباخته سفر بود

اما همسفر نداشت

حکایت کسی است که

زجر کشیداما ضجه نزد

زخم داشت ولی ناله نکرد

نفس میکشید اما همنفس نداشت

خندید اما غمش را کسی

نفهمید

نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 19:2 توسط علی |


حداقل برای یکبارهم که شده انگشتانتان را جوهری کنید

آن هم برای وطن ارزش ایستادن در صف طولانی را دارد

البته شاید خیری نداشته باشد اما حداقل دهن ضد ایرانی ها

رو سرویس می کنید

نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:57 توسط علی |


صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد

بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد

بى تو مى گويند تعطيل است كار عشقبازى

عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد

جغد بر ويرانه مى خواند به انكار تو اما

خاك اين ويرانه ها بويى از آن گنجينه دارد

خواستم از رنجش دورى بگويم يادم آمد

عشق با آزار خويشاوندى ديرينه دارد

در هواى عاشقان پر مى كشد با بى قرارى

آن كبوتر چاهى زخمى كه او در سينه دارد

ناگهان قفل بزرگ تيرگى را مى گشايد

آن كه در دستش كليد شهر پر آيينه دارد   

قیصر امین پور

نوشته شده در پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:32 توسط علی |


به نام خدا

در زمان سلطان محمود می‌کشتند که شیعه است، زمان شاه سلیمان می‌کشتند که سنی است........

زمان ناصرالدین شاه می کشتند که بابی است٬

زمان محمد علی شاه می‌کشتند که مشروطه طلب است، زمان رضا خان می‌کشتند که مخالف سلطنت مشروطه است،
زمان کره‌اش می‌کشتند که خراب‌کار است ،


امروز توی دهن‌اش می‌زنند که منافق است و فردا وارونه بر خرش می‌نشانند و شمع‌آجین‌اش می‌کنند که لا مذهب است. اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود

 تو آلمان هیتلری می کشتند که یهودی است،
حالا تو اسرائیل می‌کشند که طرف‌دار فلسطینی‌ها است، عرب‌ها می‌کشند که جاسوس صهیونیست‌ها است

، صهیونیست‌ها می‌کشند که فاشیست است، فاشیست‌ها می‌کشند که کمونیست است‌،
کمونیست‌ها می‌کشند که آنارشیست است،


روس ها می‌کشند که پدر سوخته از چین حمایت می‌کند، چینی‌ها می‌کشند که حرام‌زاده سنگ روسیه را به سینه می‌زند،


و می‌کشند و می‌کشند و می‌کشند...

 

و چه قصاب خانه‌یی است این دنیای بشریت."

نوشته شده در پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:49 توسط علی |


به نام خدا

بارن میبارد به حرمت کداممان نمیدانم من همین قدر میدانم باران صدای پای اجابت است وخدابا همه جبروتشناز میخرد پس.....................نیازکن

 

صدای شرشر باران گریه آسمان به گوشم رسیدبه گوشمان رسید

آسمان حرف های نا گفته اش را میزند با گریه می زند بهتر است به درد ودل هایش گوش کنیم سردی هوانشانه وجود سرما در وجود باران است انگار بدنش بد جور یخ زده است وبا گریه اش آرامش پیدا میکند وگرم میشود.

نمی دانم....چه حس و حالی وآرامشی دارد زیر باران ایستادن .

نیاز کن ناز کن تا خدایی که باران دارد نازت را بخرد .

واقعا باران به حرمت کداممان می بارد.


 

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:25 توسط علی |


به نام خدا

روز پنجم اکتبر روز جهانی معلم است.

حدود سال 1944 معلمی امریکایی به نام متی رایت بودریج از مقامات سیاسی خواست تا روزی را به بزرگداشت معلم اختصاص دهند.

از سال 1953 در بعضی از ایالت های امریکا مراسم روز معلم در نخستین سه شنبه ماه مارس برگزار شد.

کنگره امریکا روز هفتم مارس 1980 را تنها برای همان سال به نام روز معلم اعلام کرد.

سال 1985 یک سازمان ملی نخستین سه شنبه اول ماه می را روز معلم اعلام کرد.

در ایالت ماساچوست روز هفتم سپتامبر روز معلم نامیده می شود.

دانش آموزان هندی در روز معلم وظایف معلم را برعهده می گیرند تا به اهمیت و سختی کار معلم ها پی ببرند

در ایران روز دوازدهم اردیبهشت ماه مصادف با شهادت آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری به سال 1358 برگزار می شود.

 

پیش تر در اردیبهشت سال 1340 دکتر ابوالحسن خانعلی در جریان اعتصاب و تجمع معلمان در برابر مجلس شورا به شهادت رسید.

خان علی هنگام مرگ بیست و نه سال داشت. وی فارغ التحصیل دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران بود. پنج سال بود که در دبیرستان های تهران فقه و عربی تدریس می کرد و در دوره دکترای معقول و منقول، سرگرم به تحصیل بود.

معلمان در آن زمان می گفتند حقوق یک دبیر سابقه دار لیسانسه کم تر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت یا راننده تاکسی است.

یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی چهارصد تومان می گرفت، ولی لیسانسه دیگر با همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر 2500 تومان در یافت می کرد.

قرار بود هیاتی از معلمان با رئیس مجلس ملاقات کنند. معلمان فریاد می زدند و شعار می دادند. ماموران پلیس تیر هوایی شلیک کردند و و با باتوم معلمان را زدند. صدای تیر اندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده شد. مجلس در حال بررسی لایحه افزایش حقوق معلمان بود. یکی از نمایندگان گفت: در بیرون معلمان را می کشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی می کنیم. جلسه متشنج شد.

پس از مدتی دو معلم با چاقو زخمی شدند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

او دکتر ابوالحسن خانعلی (عبدالحسین خانعلی) بود. پیکر زخمی وی بر روی دست معلمان به بیمارستان منتقل شد.

همه شعار می دادند: کشتند یک معلم را.

اقدامات پزشکی موثر نیفتاد و خانعلی به شهادت رسید.

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:23 توسط علی |


دعوت به پارتی


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:28 توسط علی |


                                                        به نام خدا

 

کودکانی که کنار خیابان ها هستند و ارزویشان تنها فروختن گل یا دعا یا فال است .هرروز بی صبرانه

منتظر یکی دو دیقه چراغ قرمزی هستند که ما پشت آنیم خودشان را به آب و آتش میزنند که چیز هایی

که در دست دارند را زود تر به پول تبدیل کنند آن وقت  ما شیشه را بالا

می زنیم.

یا گل را میگیریم و پا روی پدال گاز میگذاریم بدونه دادن پول می رویم و فکر کودک بیچاره نمی کنیم

کودکی که خبری از زندگیش نداریم  .

بیچاره کودکان باید چشم و گوش تیزی داشته باشند که گیر ماموران شهرداری نیوفتند  که اگر

بیوفتند.....            .

خلاصه حواسمان باشد کودکانی هستند که بجای درس خواندن  و بجای اینکه بیشتر به فکر کشور

باشند که خدمتی کرده باشند وقتی بزرگ شدند.بیشتر فکر خانوادشان هستند پدر و مادری که معلوم

نیست در چه وضعیتی صبحش را شب میکند و شب را صبح البته حق دارند بیشتر فکر خانواده باشند تا

کشور و جامعه خویش  .جامعه ای که شاید هنوز وجود این کودکان را قبول ندارد.

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:30 توسط علی |


 

خواستگاری خر


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:58 توسط علی |


بزرگترین های دنیا را ببینید


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:12 توسط علی |


                                                           به نام خدا

روزی در آخر ساعت درس یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد : استاد شما که از جهان سوم می آیید ، جهان سوم کجاست؟

فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود .

من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.

به آن دانشجو گفتم : جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ؛ خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد. (پروفسور حسابی)


 

نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:32 توسط علی |


حسین

منصور حلاج:اناالحق


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:18 توسط علی |


بیوگرافی جورجی زیدان

جورجی زیدان، فرزند حبیب زیدان، در تاریخ 14 دسامبر 1861م، در بیروت و در خانواده‌ای تنگدست دیده به جهان گشود.


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:30 توسط علی |


امام علی(ع):مردم ! شما چونان مسافران در راهید، که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید، که دنیا خانهٔ اصلی شما نیست و به جمع اوری زاد و توشه فرمان داده شدید.

آگاه باشید این پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد! پس به خود رحم کنید، شما مصیبتهای دنیا را آزمودید، آیا ناراحتی یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، یا در زمین خوردن پایش مجروح شده، یا ریگهای داغ بیابان او را رنج داده، دیده‌اید که تحمل ان مشکل است ؟ پس چگونه می‌شود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگهای گداخته، همنشین شیطان باشید؟ آیا میدانید وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند، شعله‌ها بر روی هم میغلتند و یکدیگر را میکوبند؟ و آنگاه که برآتش بانگ زند میان درهای جهنم به هر طرف زبانه می‌کشد ؟ ای پیر سالخورده ! که پیری وجودت را گرفته‌است، چگونه خواهی بود آنگاه که طوق‌های آتش به گردن‌ها انداخته شود، و غل و زنجیرهای آتشین به دست و گردن افتد؟ چنان که گوشت دستها را بخورد؟


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 21:17 توسط علی |


           به نام خدا

 

حتما خیلی ها به چت روم ها رفتن ودیدن و خوندن حرفهایی که کاربران میزنن حالا بگذریم از حرفاشون.

بیشتر کاربران چت روم ها در ایران برای نوشتن در چت روم ها از حروف لاتین استفاده می کنند و انگار

اصلا فارسی بلد نیستن البته خدا بیامرزه بعضی هارو که حداقل نشون نمی دن چقدر سواد دارن اینو

بخاطر همون کلاس گذاشتن گفتم اخه انگار این روزا هرچی ایرانی نباشه کلاسش بیشتره کلا همه 

مدرن شدن به روز.

و البته بیشتر پدر اونایی رو خدا بیامرزه که هرچند وقت یه بار این جمله رو تو چت روما تکرار میکنن:

پارسی را پاس بداریم.

دیگه چی بگم خودتون تاریخ خونده این میدونین بخاطرهمین چیزهایی که این روزا از مد افتاده چه خون

هایی ریخته شده.امیدوارم اثرکنه حرفام

به امید روزی که همه در چت روم ها از فارسی نوشتن استفاده کنن.

لطفا خواهشا پارسی را پاس بدارید.

البته اینو قبول دارم هرکس یه سلیقه ای داره منم احترام میزارم .

نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:24 توسط علی |


پوینده ، تمام هستی من
هر ذره ، به سوی روشنایی

                              هر صبح ، رهاتر از پرستو
                             این پیک دیار آشنایی

  در دشت فلک به دانه‌چینی           
  در جوی سحر ، به سینه‌سایی

                               از کلبه تنگ بینوایان
                               تا قصر بلند پادشایی

   بر بام ستاره‌ها برآیم   
   هر شام بدین شکسته‌پایی

                          تا ... بشکفد این جوانه شعر
                          چون تاج سپیده‌دم ، طلایی

   با این همه ، در دل تو ای دوست
   تا نیست امید رهگشایی

ماییم و نوای بی نوایی

بسم الله اگر حریف مایی


 

نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:55 توسط علی |


     به نام خدا

 

بعد از انقلاب خیلی ها خوش حال بودند که از دست رژیم پهلوی راحت شدند البته برای بعضی نیز هیچ

تفاوتی نداشت چراکه مثل روز ها یا سال های پیش به زندگی عادی ادامه می دادند وخیلی ها در فقرو

بی پولی.

اما تنها خواسته ای که به چشم میخورد وعمل هم میشد این بود که بچه ها ازادی کامل نداشتند

بچه بنا به خواسته پدر و مادر خود یک راست به مدرسه و از مدرسه یک راست به طرف خانه می رفتند

خانواده ها دوست داشتند بچه ای چشم و گوش بسته ای داشته باشند تا بچه ای که از هفت سالگی

وارد جامعه شده باشد.

اما سال ها بعد وقتی فرزندان بزرگ تر شدندو وارد جامعه به مشکلات زیادی برخوردند که در حل این

مشکلات ناتوان نشان دادند بطوری که هر فرزند وقتی به مشکلی بر می خورد سریعا انتظار داشت تا

پدرو مادرش حلش کنند.

اما امروز خانواده ها اندیشه هایشان عوض شده است اینان همان بچه هایی هستند که دیدنداگربا

تفکرات قدیمی مثل پدرومادرشان زندگی کنند و بچه هایشان را نیز مانند خودشان به بار بیاورند که

نمی شود.

حالا دیگر اکثریت فرزندان در ازادی کامل هستند بطوری که حتی پدر نمی داند بچه اش در کوچه و خیابان

در حال انجام چه کار هایی است .این حرفا و گفته تنهامال پسر ها نیست بلکه  دختران جامعه ی الان ما

از زمان های گذشته ازاد ترند وخیلی کارها میکنند که شاید مادرخودشان انجامش نداده است.

کار هایی که قطعا خودتان بهتر و خوب تر می دانید

نمی دانم کدام اندیشه بهتر است .


 

نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 20:13 توسط علی |



مطالب پيشين
» آه .......ای مرغ گرانبها
» آب میخوریم با سیب زمینی
» بال نمیخواهم
» بخور بخور
» نصفه شعبان
» روسری را جلو بکش خواهر
» نامه غضنفربه عشقش
» ترفند دخترانه
» بیا خری را رها کن
» فرهنگ اصطلاحات جوانان
» همین امشب....
» آماری که خانم ها رو راهنمایی میکنه به کما
» واما این حیوانات تربیت شده جنگجو.......
» آیا میدانید
» کی میگه مردا بچه داری بلد نیستن
» نقش سرنشین کنار راننده در ایران
» فرق وبلاگ نویسی دختر با پسر
» واژه های اینترنتی و معادل فرهنگستانی/فارسی را پاس بداریم
» معنی برخی کلمات که خانم ها میگویند
» امتحان فلسفه و جواب بسیار جالب

Design By : Pars Skin