سکوت درسیاهی

ایران

 يه روز يه استاد فلسفه مياد سر کلاس و به دانشجوهاش ميگه:

امروز ميخوام ازتون امتحان بگيرم ببينم درسهايي رو که تا حالا بهتون دادمو خوب ياد گرفتين يا نه…!
بعد يه صندلي مياره و ميذاره جلوي کلاس و به دانشجوها ميگه:
با توجه به مطالبي که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنيد که اين صندلي وجود نداره؟!
دانشجوها به هم نگاه کردن و همه شروع کردن به نوشتن روي برگه…
بعد از چند لحظه يکي از دانشجوها برگه شو داد و از کلاس خارج شد…
روزي که نمره ها اعلام شده بود، بالاترين نمره رو همون دانشجو گرفته بود !
اون فقط رو برگه اش يه جمله نوشته بود:
.
.
.
کدوم صندلي ؟
نوشته شده در سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:31 توسط علی |



دست دوستم یه گوشی ایفون دیدم حسودیم شد اومدم خونه به مامانم میگم من یه اپل میخوام؟ ی لبخند مرموز زد! شب كه بابام اومد دستش یه پلاستیك سیبه میگه تو فك كردی من وبابات انگلیسی بلد نیستیم!


===============================

نمی دونم این دخترا چرا انقدر شکاکن ؟!؟
هر هفت تا دوست دخترامم این طورین!!! واقعآ چرا؟

===============================

بابام به اصرار مامانم رفته باهاش مکه... زنگ زدم اونجا میگم چطوری حاجی ؟میگه حاجی باباته مرتیکه ...!
این بابا اخر منو دق میده

===============================

ما که اسطوره هامون شاملو و فروغ فرخزاد و ارنستوچگوارا و هایده و داریوش بودن شدیم این....وای به حال بچه های ما که اسطوره هاشون کامی پاسکال و علیشمس و ساسی مانکن و جاستین بیبره

===============================

در نظر دارم با یه دختر عرب ازدواج كنم و اسم بچمو بذارم خلیج پارس تا به مملكتم خدمت كرده باشم... در این حد فداکارم من...!


نوشته شده در سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:35 توسط علی |


 ایام امتحانات برخی دانشجویان پسر! (عکس ) www.taknaz.ir

 

 

منبع:تکناز

نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت 19:13 توسط علی |


 زنی رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟

خداوند مهربانانه فرمود: بنده ی من!
اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند،
به او بیست میلیون می رسد،
ولی اگر او را بکشند تو صاحب چهل میلیون می شوی
زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر!
نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:42 توسط علی |


نامه ای به اصغر آقا فرهادی


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,ساعت 19:1 توسط علی |


 در میان بنی اسرائیل عابدی بود.

وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند»
عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند.

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:4 توسط علی |


 زندگي بهتر خواهد شد اگر..............


ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:54 توسط علی |


 قلچماقی دید دانشجویی و دستش گرفت

 
گفت این دست است آقا، دسته‌ی ساتور نیست
 
 
 
گفت علت چیست که مزدور آمریکا شدی؟
 
گفت هرکس انتقادی کرد که مزدور نیست!
 
 
 
گفت اینجا هیچ اشکالی ندارد انتقاد
 
گفت: پس آیا کسی در خانه‌اش محصور نیست؟!
 
 
 
گفت: این چیزی که می‌گویی غرض‌ورزانه است
 
گفت دیدی انتقادی ساده هم مقدور نیست
 
 
 
گفت باید آورم مامور و دربندت کنم
 
گفت دانشگاه جای افسر و مامور نیست
 
 
 
گفت تا آید حراست داخل مسجد بمان
 
گفت مسجد جایگاه مردم ناجور نیست.
 
 
 
گفت مستی زان سبب هی حرفِ بی‌خود می‌زنی
 
گفت آن هم علتش چیزی به جز کافور نیست
 
 
 
گفت گویا نوری از ایمان نداری در دلت
 
گفت ایمان هست اما هاله‌ای از نور نیست
 
 
 
گفت مجبوری مطیع حرف های من شوی
 
گفت در اندیشه‌ی ما آدمی مجبور نیست
 
 
 
گفت من کم‌کم درستت می‌کنم با ضربِ زور
 
گفت اما پاسخ اندیشه ضربِ زور نیست
 
 
 
گفت خواهی دید وقتی می‌روی بالای دار
 
گفت باشد، خون ما رنگین‌تر از منصور نیست
 
 
 
 
نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:24 توسط علی |


وصیت نامه


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:5 توسط علی |


شخصی از ملا پرسید: می دانی دعوا چگونه اتفاق می افتد؟

ملا بلافاصله كشیده ای محكم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!

نتیجه اخلاقی : بشما چه که چطوری اتفاق میفته

و دوما از ملا چیزی نپرسین

و سوما اگه دیدی دستشو بلند کرد زود در رو

و چهارما بیکاری که با این مطلب میری سر کار

نوشته شده در جمعه 19 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:0 توسط علی |


کسی یک روز می آید

تا تمام فاصله ها و دوست نداشتن ها رابشکند

من آن روزهمه چشم براهی هایم را

که زیر پلک های بغض کرده پنهان کرده ام

روی شانه اش خالی میکنم

ما هزارو اندی سال طعم غم غروب جمعه را کشیده ایم

روزها کشنده اند بی تو

غیبت آزمایشی است الهیکه ما آدم هایی که سر خودمان را خیلی شلوغ کرده ایم

برای دلمان وقت بگذاریم

ما ذهن کودکانمان را به نام پر امید تو زینت داده ایم

وایمان داریم به یک روشنایی دل انگیز که تو پناه همه بی پناهان میشوی

اری کسی یک روز می آید.

 

نوشته شده در پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:52 توسط علی |


 عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)

عروس لوس: بع..........له... (عروسهای لوس رو باید فقط سپرد به داماد و ..........)
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: " با پرمیشن از گریت ترهای  فامیل ... آو یس (این هم باید به سرنوشت عروس لوس برسه تا شاید آدم بشه)
عروس خجالتی: اوهوم
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... 
( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس رشتی: اووو اگر اهالی محل موافقند بنده مخالفتی ندارم
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش 
( تو که مادر منو **** این ستاره ها یه حرف بدی بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کردیم)
عروس داش مشتی: با اجزه بروبچس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش اسی عزیز)
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر میسوزه که احتمالا توی حجله عروس خانوم یه دور براش مفاتیح رو ختم میکنه تا بعد ... استغفر ا...)
عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال میپرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ...
(اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای هم  ...  لقت)
نوشته شده در چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:,ساعت 14:34 توسط علی |


اسپانيايي ها ميگن :

“عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است ”

ايتاليايي ها ميگن:

“عشق يعني ترس از دست دادن تو !”                                                               

ايراني ها ميگن :

“عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود !”

 

نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط علی |


 

حرف‌هامان به بادها پیوست
سال جاری به یادها پیوست
سال جاری و هرچه رخدادش
مهر و آبان و تیر و مردادش
اتفاقات بد، وقایع خوب
بخش مطلوب و بخش نامطلوب
زهر گشتند یا نبات شدند
همگی جزو خاطرات شدند
فصل بالا کشیدن سکه
مردمان و خریدن سکه
فعل شورای بددل حکام
یک‌عدد قطعنامه ضد نظام
دستگیری هفت آدم‌کش
انتخاب خجسته کی‌روش
کل‌کلِ انگلیس با ایران
فتح یک‌روزه سفارت‌شان
حمله موشکی به کاخ یمن
غرق وال‌استریت تا گردن
جستن از باتلاق با ارفاق
با خروج نظامیان ز عراق
قهرمانی وزنه‌برداران
بعد تقسیم کشور سودان
تاول دست یک نمک‌نشناس
وصلت باشکوه فتح و حماس
کاهش نرخ سود با ضامن
کشف و قتل اسامه بن‌لادن
حکم دولت به شیوه معمول
به خروج چار صفر از پول
برد پرسرصدای پرسپولیس
قطعیِ خط آنکارا ـ پاریس
دستگیری و قتل قذافی
با فشاری به قدرت کافی
خوردن تیر آه‌ها به هدف
بستن درب لانه اشرف
پول این کشور و دریچه باد
یک‌عدد سه، جلوش صفر زیاد
بستن شیر نفت بر دشمن
داد و فریاد و قال در لندن
دستگیری یک عدد پهپاد
با هیاهو و سرصدای زیاد
انتخابات تازه در تونس
مثل فتح‌الفتوح فی‌المجلس
سرخ و آبی و سبز و زرد و کبود
الغرض سال سال خوبی بود
 
 
                                      امید مهدی نژاد

 

نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:57 توسط علی |


کمی تامل

شاید دنیا هم همانند ما تنها باشد.شاید دنیا هم گوشه گیر باشد از این همه اهانت های آدمیان.

شاید دنیا هم گوشه ای نشسته ودارد در خلوت خود می گرید.

شاید دنیا هم گوشه ای دارد به خدا شکایت میکندکه چرا دنیاست.

شاید دلیل این همه بدبختی های ما دنیاست.

شاید.

نوشته شده در دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:9 توسط علی |


به نام خدا

چقدر خوب واقعا...

وقتی همه چیز حتی خود انسان دست به دست هم میدن تا یک اتفاق

نیوفته ...یهو تو 30ثانیه پایانی اون اتفاق بیوفته

مثلا خود بازیکنان ایران واسه برد ازبک ها وارد میدان نشده بودند

داورم کمک کرد حتی نبازند

چقدر خوب واقعا ...

چقدر خوب که گاهی چشم های داور نمیبیندتوپی روکه نیم متر از دروازه ایران

گذشته وگل شده

چقدر خوب واقعا ...

وقتی خود انصاری فرد نمیخواست پاسش به خلعتبری برسه ولی رسیدو

باعث برد ایران تو 30ثانیه پایانی شد .

چقدر خوب...

نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:52 توسط علی |


زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:33 توسط علی |


فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!

انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

و اما ایران :

پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
نوشته شده در شنبه 13 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:36 توسط علی |


به نام خدا

وقتی ابر های پایانی ماه بهار

مقابل دریچه چشم هایمان میگریزند

وقتی تکرار غریب ثانیه هاجای خالی یک منجی راداد میزند

آمدن ستاره ای که مظهر جود و سخاوت است  ...آراممان میکند

ما مسافران این کشتی نجات روز و روزگار را به امید وعده حتمی خدا با احتیاط طی میکنیم

ودلمان به یک چیز خوش است اینکه زیر نگاه بلند تو نفس میکشیم

خدا مهدی را به ما برسان.

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:,ساعت 22:8 توسط علی |


به نام خدا

سریال پایتخت رو که صددرصد دیدیم سریال طنز و یکی از بهترین سریال های ایرانی  است یکی  از نقش های این

 سریال "نقی " نام داشت که محسن طنابنده این نقش را ایفا میکرد.

حالا بگذریم دیشب داشتم در سایت ها گردشی میکردم که چشمم خورد به یه مطلب خنده دار در باره همین

سریال پایتخت البته شاید فقط به نظر من خنده دار باشد سایت در مطلب خودش نوشته بود :

سریال پایتخت که یکی از پربیننده ترین سریال ایرانی است اما مردم غافل از اینکه این سریال پیش زمینه ای برای

حرمت شکنی و هتک حرمت به امام شیعه است به این سریال توجه میکردند.

یکم خنده دار است اصلا نمیدونم ربطی داره ؟ چرا ما ایقدر دوست داریم همه چیز رو به هم ربط بدیم .

اخه چرا سعی داریم گزافه گویی کنیم اخه مگه بی چاره ها کف دستشون رو بو کرده بودن یکی پیدا شه حرمت 

شکنی کنه .


 

واقعا لازم نیست برای اینکه نشان دهیم ما هم هستیم از این ربط های چرت و پرت استفاده کنیم همگی

ارادت خاصی برای امامان شیعه قائلیم همه هم میدانیم این سریال فقط برای سرگرمی ملت ساخته شده بود

برای اینکه بخندیم.

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:,ساعت 8:49 توسط علی |


                                                  سخنان بزرگان دنیا درباره 

                                                               زن

 

دختران ۲ دسته اند: دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنند  و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند   (شاو)

زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید   (تواین)
 
 

با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید   (وایلد)
 

کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند  (ولتر)
 
 

از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند   ( دیل کارنگی)

ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید  (سامبرست)

زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد   (ویکتور هوگو)
 
 

در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد: روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد   (ویکتور هوگو)
 
 

نگهبان زن زشتی اوست   (مثل عربی)

هرگاه میخواهید از کسی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترغیب کنید   (برنارد شاو)

راز از هر نوعی بر قلب زنان فشاری غیر قابل تحمل می آورد   (پوشکین)
 
 

مردها آنچه را که می شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند، اما زنان از ۲ گوش وارد و از دهان خارج می کنند   (برنارد شاو)

زن با نگاه خود آتش می افروزد و بیهوده می کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند   (برنارد شاو)

گرانقیمت ترین انگشتری های جهان، انگشتری نامزدی است، چون مرد پس از خرید آن تا آخر عمر قسط میدهد   (چگورا)
 
 

در برخورد با تازه عروس  مردها به صورتش نگاه میکنند و خانمها به باسنش   (دیکنز)

زنها فقط ۲ روز می توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ   (برنارد شاو)

زن، وقتی از یک حقیقت دفاع می کند منطقش بسیار ضعیف و قدرت اثباتش بی تأثیر است . ولی اگر همین زن بخواهد از یک دروغ دفاع کند آن وقت کسی را تاب مقاومت در برابر او نیست   (گالیله)

شوهری که بیش ازحد به پاکدامنی زن خود می بالد، احمقی است که بیش ازحد خود را فریب می دهد   (لاروشنوکو)

اشک، نیرومندترین ماده سیال روی زمین است   (داوینچی)
 
 

اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش در این است که به عصبانیت تظاهر کند   (دیکنز)

برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و او این است که حس کند کسی اورا دوست ندارد   (چاپلین)

اگر تله به دنبال موش برود، زن نجیب هم دنبال مرد   (ضرب المثل سوئدی)
 
 

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت   (برنارد شاو)

و در آخر
 ممکن است که از امواج دریا نجات یابید، ولی از دست زنها خیر

منبع:taknaz

نوشته شده در چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:22 توسط علی |


تصاویر عقد نامه و مهریه فرح

همسر محمدرضا پهلوی


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:,ساعت 8:43 توسط علی |


حکایت عاشقی شیخ صنعان 

مردی زاهد.


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:,ساعت 13:3 توسط علی |


 به نام خدا

                                                     نظرات خانم ها در مورد آقایان

                                                    نظرات آقایان در مورد خانم ها

(خانم ها درمورد آقان)

1-آقایان مثل مخلوط کن برقی اند تو هر خونه ای یکی وجود داره ولی معلوم نیست به چه دردی میخوره.

2-آقایان مثل آگهی بازرگانی اند از هر صدکلام یکی شو نمیشه باور کرد.

3-آقایان مثل سیمان اند هرجا پهن شدند با کلنگ باید جابه جا شون کرد.

4-آقایان مثل جای پارک اند خوب هاشان قبلا اشغال شده اونایی هم که باقی مونده یا کوچک اند یا جلوی خونه مردم اند.

(آقایان درمورد خانم ها)

1-خانم ها مثل رعد و برق اند اول برق نگاهشون آدمو خیره میکنه بعد رعد صداشون ....   .

2-خانم ها مثل کنتر برق اند هر از چند سالی سنشون به صفر میرسه دوباره از اول ... .

3-خانم ها مثل موتور گازی اند پرسرو صدا بی قدرت.

4-خانم ها مثل هواپیما هستند روی زمین به هیچ دردی نمیخورن.

 

 

                                      به قول کسی که میگوید:خداوند عالم کهکشان هارا آفرید سپس 

                                  استراحت فرمود بعد از آن زمین را آفرید سپس استراحت فرمود پس از آن

                                گل ها و جانوران را آفرید وسپس استراحت فرمود پس از آن مرد را آفرید  وسپس

                           استراحت فرمود بعد از آن زن را آفرید و از آن پس دیگر نه خدا استراحت فرمود نه کهکشان ها

                           نه زمین و ...  .

 

                                                            لطفا شما هم نظرات خودتون رو بزارید.

 

نوشته شده در یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:21 توسط علی |


به نام خدا

اگر شما اینقدر مهربان نبودید

چه بر سر عالم می آمد ...خدا میداند

بگذار تاریکی هرچه میخواهد بگویداز نور خورشید چیزی کم نمیشود

همیشه هادی(ع) است حتی اگر تاریکی روی آن خاکستر قلم سیاهش را بپاشد

پا به پای ثانیه های لیله الرغائب که فرشتگان کنار کعبه نذول کردند 

دست به دامن خدا میشویم

خدایا...نخواه که غم های روزگار بیش از این دل گیرمان کند

آن مهدی (عج) هدایتگر را برسان.

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:,ساعت 23:20 توسط علی |


شب های درس


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,ساعت 14:33 توسط علی |


اینترنت بدون فیلتر


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 18:30 توسط علی |



مطالب پيشين
» آه .......ای مرغ گرانبها
» آب میخوریم با سیب زمینی
» بال نمیخواهم
» بخور بخور
» نصفه شعبان
» روسری را جلو بکش خواهر
» نامه غضنفربه عشقش
» ترفند دخترانه
» بیا خری را رها کن
» فرهنگ اصطلاحات جوانان
» همین امشب....
» آماری که خانم ها رو راهنمایی میکنه به کما
» واما این حیوانات تربیت شده جنگجو.......
» آیا میدانید
» کی میگه مردا بچه داری بلد نیستن
» نقش سرنشین کنار راننده در ایران
» فرق وبلاگ نویسی دختر با پسر
» واژه های اینترنتی و معادل فرهنگستانی/فارسی را پاس بداریم
» معنی برخی کلمات که خانم ها میگویند
» امتحان فلسفه و جواب بسیار جالب

Design By : Pars Skin